حجاب‌ نمادی‌ از جنگ‌ تمدن‌ها از روح‌الله حسینیان‌

 

 

چندی‌ است‌ که‌ مسئله‌ی‌ حجاب‌ زنان‌ مسلمان‌ در غرب‌ محل‌ چالش‌ دو تمدن‌اسلام‌ و غرب‌ شده‌ است‌. اخیراً در چند کشور اروپایی‌ حجاب‌ را در مدارس‌ یا ادارات‌ دولتی‌ ممنوع‌ کرده‌اند و با انتشار صدها مقاله‌ در جراید غربی‌ به‌ شدت‌حجاب‌ را مورد تاخت‌ و تاز قرار داده‌اند.
مسئله‌ی‌ حجاب‌ برای‌ اوّلین‌ بار نیست‌ که‌ صحنه‌ی‌ هماوردی‌ تمدن‌ غرب‌ وتمدن‌ اسلامی‌ قرار می‌گیرد، لااقل‌ در سه‌ کشور اسلامی‌ ترکیه‌، افغانستان‌ و ایران‌ خودباختگان‌ سیاسی‌ که‌ از تمدن‌ شرقی‌ خود احساس‌ حقارت‌ می‌کردند تنها راه جبران‌ عقب‌ماندگی‌های‌ ذهنی‌ و عینی‌ را شبه‌مدرنیسم‌ می‌دانستند؛ خصوصاً درایران‌ مسئله‌ی‌ حجاب‌ به‌ جدایی‌ آشتی‌ناپذیر بین‌ نیروهای‌ مذهبی‌ و پهلوی‌ها گردید. قبل‌ از آن‌ نیز در دوره‌ی‌ مشروطیت‌ عده‌ای‌ از غرب‌زدگان‌ حجاب‌ اسلامی‌ رامورد تاخت‌ و تاز قرار دادند و آزادی‌ و بالندگی‌ زنان‌ را در بی‌حجابی‌ منحصرمی‌دیدند. آن‌ها ده‌ها مقاله‌ و هجونامه‌ را برای‌ بی‌اعتبار کردن‌ حجاب‌ اسلامی‌ منتشرکردند و در مقابل‌ اسلام‌گرایان‌ ده‌ها رساله‌ در وجوب‌ حجاب‌ و پاسخ‌ به‌ شبهات‌پیرامون‌ آن‌ تولید کردند.
امروز همین‌ مسئله‌ در غرب‌ در حال‌ تکرار شدن‌ است‌، در ماه‌های‌ اخیر ده‌هامقاله‌ توسط‌ روزنامه‌های‌ پرتیراژ غرب‌ علیه‌ حجاب‌ اسلامی‌ منتشر شده‌ است‌. به‌نمونه‌هایی‌ از این‌ مقالات‌ که‌ فقط‌ در ماه‌ نوامبر منتشر شده‌ است‌ توجه‌ کنید.
حزب‌ طرفدار آزادی‌ هلند خواستار ممنوعیت‌ استفاده‌ از روسری‌توسط‌ زنان‌ مسلمان‌ در این‌ کشور شد (روزنامه‌ اکونومیست‌، مقاله‌ی‌دشمنی‌ در داخل‌، 23 نوامبر 2006)
ذهن‌ انسان‌ با حجاب‌ چگونه‌ کار می‌کندـ حجاب‌ نماد ظلم‌ به‌ زن‌محسوب‌ می‌شودـ زنان‌ مسلمان‌ آلمان‌ از حجاب‌ چشم‌پوشی‌ کنند.(تاگس‌ سایتونگ‌، مقاله‌ حقایق‌ و پیش‌داوری‌ها، 30 اکتبر 1385)
قرآن‌ زنان‌ مسلمان‌ را به‌ حجاب‌ ملزم‌ نمی‌کند (واشنگتن‌ تایمز،مقاله‌ خیزش‌ مذهب‌ در غرب‌، 23 نوامبر 2006)
حجابی‌ که‌ زنان‌ برای‌ تمایز و تأکید بر پستی‌ آنان‌ تحمیل‌ شده‌ است‌تاریخچه‌ای‌ کهن‌ داردـ اسلام‌گرایان‌ که‌ از حجاب‌ یک‌ فریضه‌ی‌ دینی‌ ویک‌ دستور خدا می‌سازند بسیار جدید است‌ـ لیلا بابس‌ در کتاب‌ خودثابت‌ می‌کند که‌ حجاب‌ یک‌ فریضه‌ی‌ دینی‌ نیست‌ چه‌ برسد به‌ یک‌آداب‌ مذهبی‌ـ هیچ‌ متن‌ مذهبی‌ حتی‌ قرآن‌، هیچ‌ رأی‌ فقهی‌ یا هیچ‌مفسر قرآن‌ پذیرفته‌ شده‌ هرگز این‌ هنجار را معنوی‌ توصیف‌ نکرده‌است‌ـ این‌ گفته‌ی‌ اصول‌گرایان‌ که‌ حجاب‌ را از حیطه‌ی‌ اخلاق جنسی‌به‌ یک‌ اصل‌ دینی‌ تبدیل‌ کرده‌اند، لباس‌ دروغین‌ پوشاندن‌ به‌ دین‌است‌. (لوتان‌، مقاله‌ی‌ حجاب‌ پنج‌ هزار سال‌ فرمانبرداری‌، 21 نوامبر2006)
این‌ها نمونه‌هایی‌ از مقالاتی‌ است‌ که‌ فقط‌ در ماه‌ نوامبر در غرب‌ منتشر شده‌است‌. مسئله‌ی‌ ممنوعیت‌ حجاب‌ در کشورهای‌ غربی‌ و مدعی‌ دمکراسی‌ ما را به‌یاد عملکرد مستبدین‌ تاریخ‌ شرق، رضاشاه‌، کمال‌ آتاتورک‌ و امان‌الله خان‌، شاه‌افغانی‌ می‌اندازد و مجدداً حملات‌ غرب‌گرایان‌ ایرانی‌ و ناسیونالیست‌های‌ ترک‌ راعلیه‌ حجاب‌ در اذهان‌ زنده‌ می‌کند. با این‌ تفاوت‌ که‌ در گذشته‌ میدان‌ پیکار علیه‌حجاب‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بود و اکنون‌ این‌ مصاف‌ در کشورهای‌ غربی‌ روی‌ داده‌است‌ و این‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تمدن‌ غرب‌ دیروز در حال‌ تهاجم‌ بود و اینک‌ تمدن‌اسلامی‌ دست‌ به‌ تهاجم‌ زده‌ و غرب‌ در حالت‌ تدافعی‌ به‌ سر می‌برد.

شاید امروز مسئولیت‌ اسلام‌گرایان‌ در تبیین‌ مسئله‌ی‌ حجاب‌ مسئولیتی‌ مضاعف‌شده‌؛ چه‌ این‌ که‌ اگر از این‌ نماد اسلامی‌ پشتیبانی‌ فکری‌ نشود، چه‌ بسا از پیشروی‌باز ماند و در زیر حملات‌ دفاعی‌ غرب‌ ناچار به‌ عقب‌نشینی‌ یا تسلیم‌ شود. از این‌جهت‌ نکاتی‌ چند برای‌ تبیین‌ حجاب‌ ضروری‌ است‌:

1ـ حجاب‌ در اسلام‌ هرگز نماد ظلم‌ به‌ زن‌ یا برای‌ تأکید بر پستی‌ بر زنان‌ تحمیل‌نشده‌ است‌. شما در هیچ‌ یک‌ از متون‌ مقبول‌ اسلامی‌ چنین‌ تعبیر یا اشاره‌ای‌نخواهید یافت‌؛ بلکه‌ ده‌ها متن‌ دینی‌ حجاب‌ را نمادی‌ از حرمت‌، احترام‌ و عزّت‌ زن‌مسلمان‌ معرفی‌ می‌کند.
جالب‌ این‌ است‌ که‌ حتی‌" مسئله‌ی‌ حجاب‌ تنها بر مبنای‌ ملاک‌ تمایلات‌ جنسی‌واجب‌ نشده‌ است‌. به‌ همین‌ جهت‌ فقها با این‌ که‌ نگاه‌ کردن‌ مردان‌ را به‌ زنان‌ نامحرم‌حرام‌ می‌دانند؛ ولی‌ نگاه‌ به‌ زنان‌ غیر مسلمان‌ که‌ حجاب‌ را امری‌ لازم‌ نمی‌دانند و زنان‌ مسلمانی‌ که‌ بی‌مبالات‌ هستند و خود حرمت‌ خود را نگه‌ نمی‌دارند جایزمی‌دانند (آیت‌الله خویی‌، منهاج‌الصالحین‌، ج‌ 2، ص‌ 259). بعضی‌ علت‌ این‌ جواز را پاس‌ نداشتن‌ زن‌ از حرمت‌ خود داشته‌اند.
و باز به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ فقها فتوا داده‌اند که‌ نگاه‌ به‌ تصویر زن‌ مسلمان‌ و آشنا حرام‌ است‌؛ ولی‌ نگاه‌ به‌ تصویر زنی‌ که‌ متهتک‌ است و خود حرمت‌ خود را پاس‌نمی‌دارد جایز است‌. (امام‌ خمینی‌، تحریرالوسیله‌، ج‌ 2، کتاب‌ النکاح‌)

2ـ شکی‌ نیست‌ که‌ اسلام‌ برای‌ حفظ‌ کانون‌ خانواده‌ وظایف‌ زنان‌ و مردان‌ را برمبنای‌ طبیعت‌ هر کدام‌ مشخص‌ کرده‌ است‌ و به‌ عبارتی‌ از زن‌ وظیفه‌ی‌ زنانه‌ و ازمرد خدمت‌ مردانه‌ خواسته‌ است‌. به‌ همین‌ جهت‌ از مرد و زن‌ خواسته‌ است‌ تا درمسئله‌ی‌ پوشش‌ و لباس‌ هر کدام‌ هویت‌ خود را حفظ‌ کنند. در واقع‌ اسلام‌ به‌ پیروان‌خود تأکید می‌کند که‌ هیچ‌ تفاوتی‌ در ارزش‌ انسانی‌ زن‌ و مرد نیست‌ و باید هیچ‌ کدام‌از جنسیت‌ خود احساس‌ حقارت‌ و از خودبیگانگی‌ نکنند. به‌ همین‌ علّت‌ اسلام‌پوشیدن‌ لباس‌ مردانه‌ را برای‌ زنان‌ و لباس‌ زنانه‌ را برای‌ مردان‌ حرام‌ می‌داند و حتی‌" نماز خواندن‌ زن‌ در لباس‌ مردانه‌ و نماز خواندن‌ مرد در لباس‌ زنانه‌ را باطل‌ می‌داند. (عروة‌الوثقی‌، ج‌ 1، فی‌ شرایط‌ المصلی‌، مسئله‌ی‌ 42)

3ـ حجاب‌ اسلامی‌ یعنی‌ پوشیدن‌ تمام‌ موهای‌ سر و تمام‌ بدن‌ به‌ جز صورت‌ ودست‌ها تا مچ‌ و پاها تا مچ‌ از ضروریات‌ فقه‌ اسلامی‌ است‌؛ تمام‌ فقهای‌ اسلام‌ سنی‌و شیعی‌ همه‌ بر وجوب‌ آن‌ فتوا داده‌اند و همه‌ی‌ مفسرین‌ اسلامی‌ شیعه‌ و سنی‌ درذیل‌ آیه‌ی‌ 31 سوره‌ی‌ نور و آیه‌ 59 سوره‌ی‌ احزاب‌ دو حکم‌ پوشیدن‌ گلو و سینه‌ باروسری‌ و پوشیدن‌ جلباب‌ یا شال‌ و مقنعه‌ای‌ که‌ سر و سینه‌ تا نیم‌تنه‌ را می‌پوشاند رابه‌ معنای‌ وجوبی‌ و امر الزامی‌ گرفته‌اند (آلوسی‌، تفسیر روح‌المعانی‌، ج‌ 22، ص‌ 88و طبرسی‌، مجمع‌البیان‌، ج‌ 4، ص‌ 369). تاکنون‌ هیچ‌ فقیه‌ و مفسری‌ فتوا یا تفسیر وقرائتی‌ که‌ دلالت‌ بر غیر الزامی‌ حجاب‌ باشد از خود صادر نکرده‌ است‌. این‌ ادّعای‌عجیبی‌ است‌ که‌ جراید غربی‌ نقل‌ می‌کنند که‌ اسلام‌ حجاب‌ را الزامی‌ نکرده‌ است‌. واین‌ نیز باید افزوده‌ شود که‌ در اسلام‌ بین‌ اخلاق عملی‌ و الزام‌ فقهی‌ هیچ‌ تفاوتی‌نیست‌. اگر غیبت‌، تهمت‌، تجسس‌، سرقت‌، خیانت‌، زنا، چشم‌چرانی‌، از لحاظ‌اخلاقی‌ امری‌ ناپسند هستند، از لحاظ‌ فقهی‌ نیز امر ممنوع‌ و حرامی‌ هستند. بنابراین‌ادّعای‌ روزنامه‌ لوتان‌ که‌ حجاب‌ را در حیطه‌ی‌ اخلاق جنسی‌ و خارج‌ از محدوده‌ی‌یک‌ اصل‌ دینی‌ تعریف‌ کرده‌ است‌، نشان‌ از ناآگاهی‌ نویسنده‌ به‌ اسلام‌ است‌.

راستی‌ جای‌ تعجب‌ است‌ که‌ غرب‌ از شکستن‌ حرمت‌های‌ خانوادگی‌ و متلاشی‌کردن‌ کانون‌ خانواده‌ چه‌ سودی‌ برده‌ است‌ که‌ همچنان‌ بر این‌ تجربه‌ی‌ تلخ‌ پافشاری‌و استدلال‌ می‌کنند؟! در آخرین‌ سرشماری‌ که‌ مؤسسه‌ی‌ تحقیقات‌ اجتماعی‌(O.N.S) ارایه‌ داده‌ از هر سه‌ نفر کودک‌ متولد شده‌ در اروپا یک‌ نفر آنان‌ نامشروع‌است‌. آیا آینده‌ی‌ اروپا با این‌ همه‌ انسان‌های‌ بی‌اصل‌ و نسب‌ که‌ هیچ‌ شیرازه‌ای‌ ازمحبت‌ خویشاوندی‌ آن‌ها را به‌ یکدیگر پیوند نمی‌زند چه‌ خواهد شد؟ آیا درآینده‌ای‌ نه‌ چندان‌ دور اروپا به‌ دانه‌های‌ از هم‌ گسیخته‌ تبدیل‌ نخواهد شد؟
البته‌ پاسخ‌ دیگر جامعه‌ی‌ اروپا قطعاً روی‌آوری‌ به‌ اسلام‌ خواهد بود.
سال‌ گذشته‌ از ده‌ هزار زن‌ ایتالیایی‌ که‌ اسلام‌ آورده‌ بودند و با مسلمانان‌ ازدواج‌کرده‌ بودند، وقتی‌ سؤال‌ شد چرا؟ آن‌ها چند پاسخ‌ همانند دادند: جوان‌ مسلمان‌ ازهمسر خود چون‌ شیئی‌ مقدس‌ حفاظت‌ می‌کند ـ مسلمانان‌ بیشتر پای‌بند به‌همسرانشان‌ هستند ـ مسلمانان‌ به‌ عشق‌ وفادارترند ـ در خانواده‌ی‌ اسلامی‌ آرامش‌حاکم‌ است‌ـ معنای‌ زندگی‌ و عشق‌ را دوباره‌ باز یافته‌اند و...

منبع : خبرگزاری فارس 12/10/85